بررسی درامد و سود عمده فروشی در مشاغل مختلف

سودآوری عمده فروشی

مدت زمان تقریبی مطالعه :

سود عمده © سود عمده

فهرست مطالب [ نمایش ]

در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از محتواهای معتبر منتشر شده در منابع مختلف و همچنین تجربیات نگارنده، ابتدا به معرفی محصولات و دسته های محصولی که درآمد بهتری در عمده فروشی دارند پرداخته و سپس به مفاهیم کاربردی که هر فعالی در حوزه تجارت باید از  انها آگاه باشد مانند مارجین و نحوه محاسبه سود اشاره شده است  تا بتوانیم هم نیاز اطلاعاتی مخاطبین را برطرف نماییم و هم به کسانی که تجارت عمده انجام می‌دهند و در پلتفرم آگهی خرید و فروش عمده فوبینو که  پایگاهی برای ارتباط بین خریداران و فروشندگان عمده در ایران می‌باشد، فعالیت می‌کنند، کمک نماید تا بتوانند در کسب و کار خود سود مناسب تری داشته باشند.

 

فهرست مطالب:

معرفی برخی محصولات با سود مناسب در عمده فروشی

تفاوت سود کسب شده در خرده فروشی با عمده فروشی

تعریف مارکاپ و مارجین

 

عمده‌فروشی در مشاغل مختلف می‌تواند سودآوری متفاوتی داشته باشد، و سودآوری به عوامل متعددی مانند نوع محصول، حجم فروش، بازار هدف، و هزینه‌های عملیاتی بستگی دارد. با این حال، برخی مشاغل و صنایع به دلیل ویژگی‌های خاص خود ممکن است به طور کلی سودآوری بالاتری داشته باشند. لذا توصیه می‌شود در بررسی های خود علاوه بر سود محصولات عمده فروشی، موارد زیر را لحاظ نمایید:

 حاشیه سود یا مارجین(Profit margins) : سودآوری به میزان درآمد شما از فروش یک محصول اشاره دارد. هرچه حاشیه سود بیشتر باشد، هر فروش سود بیشتری خواهد داشت.

فصلی بودن(Seasonality): فصلی بودن به این معناست که برخی از محصولات فقط در زمان های خاصی از سال مورد تقاضا هستند. در حالی که برخی از محصولات در طول سال فروش خوبی دارند، برخی دیگر در ماه ها یا فصول خاص بهترین عملکرد را دارند.

رقابت( competition): تعداد فروشندگان یک محصول مشابه میزان رقابت در بازار را تعیین می‌کند. در حالی که یک بازار ممکن است گسترده و به طور مداوم در حال رشد باشد، اهمیت دارد که مدنظر داشته باشیدکه با چه تعداد برند و شرکت دیگر رقابت خواهید کرد. با این حال، شما همچنین می‌توانید به آنچه دیگران ارائه می‌دهند نگاه کنید تا قیمت خود را به طور رقابتی پایین تر تعیین کنید.

اندازه و وزن(Size and weight): اندازه و وزن محصولات شما بر میزان هزینه ارسال آنها تأثیر می‌گذارد، که به نوبه خود بر قیمت نهایی شما تأثیر می‌گذارد. این دو عامل همچنین می‌توانند بر میزان فضای موجودی محصولات شما تأثیر بگذارند که می‌تواند به هزینه های انبارداری و ذخیره سازی شما کمک کند.

شانس سفارش مجدد(Chances of reordering): فروش پذیری به این اشاره دارد که مشتریان پس از یک بار خرید محصول، چقدر احتمال دارد که دوباره آن را بخرند. به عنوان مثال، در حالی که لوازم الکترونیکی تقاضای زیادی دارند، ممکن است اغلب دوباره سفارش داده نشوند. از سوی دیگر، محصولاتی که دارای تاریخ انقضا هستند، مانند لوازم آرایشی و بهداشتی، اغلب دوباره سفارش داده می‌شوند.

برای مطالعه بیشتر می توانید از اینجا مقاله مرتبط با مقایسه عمده فروشی و خرده فروشی را مطالعه کنید.

 در اینجا به معرفی برخی محصولات با سود مناسب در عمده فروشی می پردازیم:

 1- صنایع الکترونیک و فناوری

تخمین زده می‌شود صنایع الکترونیک حدود 2تریلیون دلار باشد. در اینصورت یکی از بزرگترین صنایع در جهان را شامل می‌شود. عمده‌فروشی در صنایع الکترونیک و فناوری، شامل محصولات مانند تلفن‌های همراه، لپ‌تاپ‌ها، و تجهیزات شبکه می‌شود.

چند دلیل اصلی که باعث شده صنعت الکترونیک را در زمره مشاغل ساین صنعت به دلیل تقاضای بالا و رشد سریع فناوری می‌تواند سودآوری زیادی داشته باشد. محصولات الکترونیکی معمولاً دارای حاشیه سود خوبی هستند، به ویژه برای مدل‌های جدید و پیشرفته.

 2- صنایع بهداشتی و داروسازی

   عمده‌فروشی در صنایع داروسازی و بهداشتی شامل داروها، ویتامین‌ها، و محصولات بهداشتی می‌شود. برای محصولات بهداشتی و مراقبت پوست گاهی تا بیش از 70درصد حاشیه سود درنظر گرفته می‌شود و همین دلیل باعث جذابیت این صنایع شده است و آنها را در ردیف برترین ماشغل سود‌ده در عمده فروشی قرار داده است.

این صنعت به دلیل نیاز مداوم به محصولات بهداشتی و دارویی و همچنین قیمت‌های بالا برای برخی داروها، معمولاً سودآوری بالایی دارد.

 3-  صنایع غذایی و نوشیدنی

عمده‌فروشی در صنایع غذایی و نوشیدنی شامل محصولات خوراکی، نوشیدنی‌های غیرالکلی، و محصولات خاص مانند غذاهای ارگانیک می‌شود.

   - سودآوری: این صنعت می‌تواند سودآوری خوبی داشته باشد، به ویژه برای محصولات خاص و برندهای شناخته شده. حجم بالای فروش و تقاضای پایدار به افزایش سود کمک می‌کند.

 4-  پوشاک و مد

صنعت مد و پوشاک یکی از صنایع بزرگ است که در حال حاضر حدود 1.3 تریلیون دلار ارزش دارد و پیش بینی میشود در سال2025 به 1.5تریلیون دلار برسد این خود دلیلی است بر سود آور بودن صنایع مرتبط با مد و پوشاک. عمده‌فروشی در صنعت پوشاک شامل لباس‌های مد، کفش‌ها، و لوازم جانبی می‌شود. همچنین اگر صنعت اکسسوری ها و جواهرات را در بخش مد و فشن به این صنعت اضافه نماییم می‌توان به حاشیه سود بالای آنها مطمن شد.

پوشاک و مد به دلیل تغییرات مداوم در روندهای مد و تقاضای بالا برای محصولات جدید و برندهای مشهور می‌تواند سودآوری بالایی داشته باشد. برندهای معتبر معمولاً دارای حاشیه سود بالاتری هستند.

 5-  تجهیزات صنعتی و ماشین‌آلات

      عمده‌فروشی در این صنعت شامل فروش تجهیزات صنعتی، ماشین‌آلات سنگین، و ابزارآلات می‌شود. در بخش ابزارالات بدلیل مصرف گسترده و همچنینی دارابودن تنوع چند ده هزار قلم کالایی امکان فعالیت بسیار بالاست.

   - سودآوری: این صنعت معمولاً سودآوری بالایی دارد به دلیل قیمت‌های بالای تجهیزات و ماشین‌آلات و همچنین نیاز به خدمات و پشتیبانی پس از فروش.

6-  محصولات مصرفی الکترونیکی

    شامل محصولات مانند لوازم خانگی، تجهیزات صوتی و تصویری، و دیگر وسایل الکترونیکی مصرفی.

   - سودآوری: این محصولات معمولاً دارای حاشیه سود خوبی هستند و با توجه به تقاضای بالا و تنوع مدل‌ها، امکان سودآوری زیادی وجود دارد.

 7-  شیمیایی و پتروشیمی

     محصولات پتروشیمی با توجه به اینکه امکان تامین انها برای همگان میسر نیست دارای مزیت ها فراوانی در عمده فروشی می‌باشند . در بین این محصولات تجارت عمده فروشی برای پلی اتیلن و پلی پروپیلن جهت تولید انواع بطری پلاستیکی یکی از مشاغل پربازده و سودآور در کشور ایران محسوب می‌گردد.این محصولات معمولاً دارای حاشیه سود بالاتری هستند به دلیل نادر بودن و تقاضای خاص.

 8-  قطعات یدکی و لوازم جانبی خودرو

    عمده‌فروشی در این حوزه شامل قطعات یدکی خودرو، لوازم جانبی، و تجهیزات تعمیر و نگهداری خودرو است. با توجه به رشد چشمگیر خودرو در کشور و همچنین تنوع بالای وسایل نقلیه و نیز محدودیت در واردات برخی اقلام قطعات یدکی مانند قطعات یدکی خودروهای هیوندا و نیسان باعث گردیده است که یکی از مشاغل سودآور محسوب گردد.

 بطور کلی با توجه به نیاز مداوم به تعمیر و نگهداری خودروها، این صنعت می‌تواند سودآوری خوبی داشته باشد.

9- فلزات و معادن

بدلیل حجم بالای معاملات اصولا بروکری در این بخش دارای گستردگی در فعالیت می‌باشد و سودهای کلانی را در معاملات حاصل می‌نماید. درواقع معاملات در این صنایع بزرگ هستند ولی حاشیه سود پایین و گاهی شما تا 1درصد سود عایدی دارید ولی بدلیل بزرگی معاملات فعالیت در صنایع فولادی بسیار سودده می‌باشد. برای مثال تامین الکترود گرافیتی از چین برای صنایع فولاد سودآوری بالایی دارد همچنین تامین و توزیع فرومنگنز و فروسیلیس از نیازهای مبرم این صنایع می‌باشد. از طرفی توزیع و فروش میلگرد و ورق با توجه به نیاز مبرم صنایع خودرویی و صنایع ساختمانی دارای گستردگی و سودآوری بالاییست. از طرفی تامین و توزیع قزعات یدکی ماشین الات حفاری معادن چه در حوزه استخراج و چه اکتشاف معدنی سودهایی بالای 50درصد را شامل می‌شوند.

در پایان مطلب باید به این نکته توجه شود که فقط سودآوری در عمده فروشی مدنظر نیست بلکه سرمایه موردنیاز یکی از فاکتورهای اصلی بشمار می‌اید بطور مثال شما در بازار آهن و فولاد می‌توانید درامدهای بالایی داشته باشید ولی مشخصا به سرمایه گذاری بسیار بالایی نیاز هست که از عهده 99 درصد افراد جامعه خارج است. همچنین انبارداری و لجستیک مورد نیاز از دیگر عوامل مهم و تاثیر گذار در تصمیم گیری برای انتخاب عمده فروشی می‌باشد.

به طور کلی، انتخاب یک صنعت برای عمده‌فروشی باید بر اساس تحلیل دقیق بازار، هزینه‌ها، و فرصت‌های سودآوری صورت گیرد.

 

تفاوت سود کسب شده در خرده فروشی با عمده فروشی

تفاوت سود کسب شده در خرده‌فروشی و عمده‌فروشی به عوامل مختلفی بستگی دارد که شامل حاشیه سود، قیمت‌گذاری و هزینه‌های کلی است. در اینجا به بررسی تفاوت‌ها با استفاده از فرمول‌های اقتصادی می‌پردازیم:

حاشیه سود

حاشیه سود نشان می‌دهد که چه درصدی از فروش درآمد به سود تبدیل می‌شود. حاشیه سود به دو صورت محاسبه می‌شود: حاشیه سود خالص و حاشیه سود عملیاتی.

  • خرده‌فروشی: خرده‌فروشان معمولاً حاشیه سود بالاتری دارند زیرا قیمت فروش به مصرف‌کننده نهایی بالاتر است. حاشیه سود خرده‌فروشی ممکن است از ۲۰٪ تا ۵۰٪ یا بیشتر متغیر باشد.
  • عمده‌فروشی: عمده‌فروشان حاشیه سود کمتری دارند زیرا محصولات را با قیمت‌های پایین‌تری به خرده‌فروشان یا توزیع‌کنندگان می‌فروشند. حاشیه سود عمده‌فروشی معمولاً بین ۵٪ تا ۲۰٪ است.

مارکاپ (Markup)

مارکاپ به تفاوت بین قیمت هزینه و قیمت فروش محصول اشاره دارد و معمولاً به درصد هزینه محصول محاسبه می‌شود.

  • خرده‌فروشی: خرده‌فروشان معمولاً مارکاپ بالاتری به محصولات اضافه می‌کنند. برای مثال، اگر قیمت خرید یک محصول برای خرده‌فروش ۱۰ دلار و قیمت فروش آن ۳۰ دلار باشد، مارکاپ بالاتری را در اختیار خرده فروش می‌گذارد و می‌تواند با قیمت بازی بیشتری کند.
  • عمده‌فروشی: عمده‌فروشان مارکاپ کمتری دارند زیرا محصولات را به صورت عمده و با قیمت پایین‌تر به فروش می‌رسانند. برای مثال، عمده‌فروش محصولی را به قیمت ۱۰ دلار خریداری و به قیمت ۱۵ دلار می‌فروشد درنتیجه توانایی بازی با قیمت کمتری را دارد.

سود کل

سود کل تفاوت بین کل درآمد و کل هزینه‌ها است و می‌تواند به صورت زیر محاسبه شود:

  • خرده‌فروشی: خرده‌فروشان ممکن است سود کل بالاتری داشته باشند به دلیل حاشیه سود بالاتر و قیمت فروش بالاتر.
  • عمده‌فروشی: عمده‌فروشان ممکن است سود کل پایین‌تری داشته باشند، اما با فروش حجم بالاتر می‌توانند به سود بیشتری دست یابند.

بررسی مارکاپ و مارجین برای آگاهی عمده فروشان

این مبحث در ادبیات روزمره کسب و کارها بسیار به کار برده می‌شود و شاید آن را دائماً می‌شنویم. اما واقعاً مارجین یا مارجین )Margin( و مارکاپ )Markup( چیست و چرا این مقدار به کار می‌رود؟ بسیاری از مدیران فروش زمانی که قصد توجیه مشتری خود درباره سود محصولات خود را دارند، از تفاوت این دو بهره می‌برند. جالب اینجاست که در واقع هر دو این موضوعات در واقع یک موضوع هستند. شاید بتوان گفت مثالی که حضرت مولانا در خصوص فیل در تاریکی بیان کرده است را می‌توان به این موضوع نسبت داد.

مارجین (Margin) به چه معناست؟

مارجین(margin)، یا حاشیه سود(Profit margin)، نسبتی است، که به‌وسیله آن، سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند. میزان سود خالص یک کسب و کار، اولین معیاری است که بیشتر سرمایه‌گذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار می‌دهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.

در مقابل نسبت‌های حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان دارایی‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌های شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار می‌دهد. حاشیه‌ها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان می‌شوند. این درصد، سهام‌داران و سرمایه‌گذاران را قادر می‌سازد، که سوددهی کسب و کارها را به مقایسه بگذارند.

مارکاپ (Markup) چیست؟

مارک آپ (Markup)، یا اضافه بها، نسبیتی است که از حاصل تقسیم حاشیه سود بر قیمت خرید حاصل می‌گردد. به این روش محاسبه از بالا نیز گفته می‌شود. الگوی محاسبه مارکاپ اولین بار توسط واگ در سال 1964 به جهان معرفی شد. همانگونه که اشاره شد، این موضوع در نحوه قیمت‌گذاری تاثیر داشته و قیمت گذاری در میزان سفارش مشتری و فروش آن تاثیر خواهد داشت.

·         تفاوت مارک اپ و مارجین: مارک آپ برای مصرف و سود مصرف کنند، مارک جین برای قیمت فروش

·         نحوه محاسبه مارک اپ:  قیمت فروش و قیمت خرید از هم کم شود و تقسیم بر قیمت فروش ضربدر صد شود

·         نحوه محاسبه مارجین: قیمت فروش و خرید از هم کم شود و تقسیم بر قیمت خرید شود و ضربدر صد شود.

 

با توجه به اینکه افراد زیادی در مشاوره هایی که میدهم این سوال را میپرسند که درصد سود در یک محصول بسیار پایین است و یا اینکه درصد سود عمده فروشی را بسیار پایین می‌دانند لذا بهتر دیدم در ادامه مقایسه خرده فروشی و عمده فروشی به یکسری اصطلاحات و عو.امل نیز بپردازم تا شاید جوابی بر این سوالهای باشد

در برخی اوقات مشتری به دلیل حاشیه سود پایین، ممکن است از خرید محصول اجتناب کند. در خصوص محصولات جدید باشد که نیاز به معرفی توسط واسطه را داشته باشد، این مهم اهمیت ویژه‌ای دارد. لذا نحوه محاسبه، همواره در قیمت گذاری باتوجه به حاشیه سود واسطه‌ها، بسیار اهمیت دارد.

وزن مارجین یکی از موضوعات مهمی است که در کسب و کارها افراد را دچار اشتباه می‌کند. فرض کنیم در یک صنعت خاص لوکس هستیم و مثلا مارجین مورد توافق ما برای فروش بصورت عرف آن صنعت، مثلاً 20درصد در نظر گرفته می‌شود. این موضوع ممکن است موجب ایجاد خطای ذهنی وزن مارجین برای سایر مدلهای کسب و کار شود.

به عنوان مثال اگر قصد فروش محصولی از صنعت دخانیات را داشته باشیم، همان مارجین را توقع داریم و با هزینه های توزیع و فروشی که داریم، ذهن ما، با معیارها و خط کش های خودش مقایسه با محصولات قبلی دارد. اما با تعجب می‌بینیم که مارجین یا مارجین پیشنهادی برای فروش ما به عنوان مثال صرفاً 5درصد است. به همین دلیل به سرعت تصمیم می‌گیریم که وارد چنین فروشی نشویم.

اما نکته اینجاست که ما دچار یک بایاس ذهنی و یا خطای آشکار عدم محاسبه وزن مارجین شده ایم. این یعنی اینکه ما آیتمهایی که برای بازار یا محصول مورد نظر تاثیرگذار هستند را در نظر نگرفته ایم و در حقیقت «دچار خطای عدم محاسبه وزن مارجین» شده ایم. در محاسبات وزن مارجین ، آیتمهای زیر دخیل و تاثیرگذار هستند.

سرعت گردش

سرعت گردش محصول یا خدمات یکی از مهمترین آیتمهای تاثیرگذار در وزن مارجین است. هر میزان سرعت گردش محصول یا خدمات بیشتر باشد، وزن آن در محاسبه وزن مارجین بیشتر است.

سرعت مصرف

سرعت مصرف آیتم بسیار مهمی در تعیین وزن مارجین است. به عنوان مثال سرعت مصرف یک پنیر ، با سرعت مصرف یک کرم صورت، متفاوت است. با وجود اینکه هر دوی این محصولات در رده بازارهای  تندگردش FMCG هستند ، اما مدت بسیار بیشتری طول می‌کشد تا یک کرم دست و صورت بطور کامل مصرف شود. هر میزان سرعت مصرف یک محصول یا خدمات بیشتر باشد، ضریب ان در تعیین وزن مارجین بیشتر است.

قدرت نقد شوندگی

قدرت نقد شوندگی به میزان زمان نقد شوندگی نیست. بلکه «ارزش» و «امنیت سرمایه» در هنگام نقد شوندگی است که تاثیر زیادی در ارزش محصول یا خدمات دارد. به عنوان مثال قدرت نقد شوندگی ملک مسکونی از طلا بیشتر است چون نقدر شوندگی طلا ریسک و خطر بالاتری دارد و نگهداری آن هم خطرناک تر از ملک است. به همین دلیل کالایی که قدرت بالاتری در نقد شوندگی داشته باشد، امتیاز بیشتری در وزن مارجین دریافت خواهد کرد.

سرعت نقد شوندگی

سرعت نقد شوندگی کاملا مفهوم و مشخص است. هرچه محصول یا خدمات سریعتر نقد شود، امتیاز بالاتری دارد و تاثیر بیشتری در وزن مارجین خواهد داشت.

تعداد فروش

تعداد فروش آیتم دیگری است که ضریب را دچار تغییر می‌کند. هر چه کالا به بازار انبوه نزدیک تر باشد، تعداد بیشتری می‌فروشد و به همان میزان ضریب آن در محاسبه وزن مارجین بیشتر است.

تعداد خط فاکتور

هر چه تنوع محصول در فروش بیشتر باشد و بتوان انواع اس کی یو(SKU) های بیشتر از آن را فاکتور کرد، تعداد خط فاکتورافزایش خواهد یافت. بنابراین هرچه تعداد خط فاکتور بیشتر باشد، وزن این آیتم در ضریب مارجین بیشتر است.

تعداد مشتری

تعداد مشتریان گنجی است که شرکتهای توزیع بین المللی ارزش آن را می‌دانند. هر چه تعداد مشتریان بیشتر باشد (یعنی اینکه بتوان آن را به تعداد بیشتری از افراد فروخت)، وزن آن آیتم در تعیین وزن مارجین بیشتر خواهد بود.

میزان ریسک

میزان ریسک سرمایه بری کالا می‌تواند بر امتیاز کالا در وزن مارجین تاثیر بگذارد. به عنوان مثال خرید 1000عدد گوشی تلفن همراه میزان ریسک بالاتری از خرید 1000عدد باطری قلمی‌ دارد. این ضریب برعکس عمل می‌کند. یعنی هرچه ریسک کالا کمتر باشد، امتیاز آن در وزن مارجین بیشتر است.

حجم رقابت در بازار

حجم رقابت در بازار آیتم بسیار مهمی است که تاثیر زیادی در تعیین وزن مارجین دارد. هرچه رقابت در صنعت مورد نظر بیشتر باشد، وزن آیتم در تعیین وزن مارجین کمتر است و هر چه رقابت کمتر باشد، وزن بالاتر است.

به همین دلیل نمی توان با یک خط کش خاص بتوان محصولات یا خدمات بازارهای انبوه را مقایسه کرد. مراقب باشیم که همیشه این اشتباهات دیگران نیست که موجب شکست ما می‌شود بلکه در بسیاری از اوقات دلیل شکست، سوگیری های نامفید خودمان است.

هزینه های توزیع و فروش

هزینه های توزیع و فروش یکی از بیماریهای شایع در سازمانهای پخش و فروش کشور ماست. کشور ما، یکی از گران ترین هزینه توزیع در جهان را دارد. جالب اینجاست اغلب شرکتهای توزیع ایرانی داخلی هستند و اتفاقاً برعکس تصور عام، شرکت های توزیع دولتی در بسیاری از اوقات ارزانتر از شرکتهای توزیع خصوصی ، محصول یا خدمات خود را توزیع می‌کنند. هر چه هزینه های توزیع و فروش آیتم مورد نظر کمتر باشد (منابع، نیروی انسانی و تکنولوژی ارزانتر)، وزن آیتم در تعیین وزن مارجین بیشتر است.

امیدوارم با درک مارجین محصولات و دلایل تفاوت مارجین های انها بتوانید به تحلیل بهتری در انتخاب محصولات جهت فروش عمده دست پیدا کنید. با این توصیفات به راحتی درک می‌کنید که چرا مارجین در عمده فروشی پایینتر از خرده فروشی است.

 

  • 20
  • 0
پست های مرتبط
نظر 0
ثبت نظر
adv image here
برگشت به بالا
    برای شروع مکالمه پیامی بنویسید